گلایه ای از خدا، بخشی از کفرنامه ی کارو:
خدایا کفر نمی گویم،
پریشانم،
چی می خواهی تو از جانم؟!
مرا بی آن که خود خواهم اسیر زندگی کردی.
خداوندا!
......
گلایه ای از خدا، بخشی از کفرنامه ی کارو: خدایا کفر نمی گویم، پریشانم، چی می خواهی تو از جانم؟! مرا بی آن که خود خواهم اسیر زندگی کردی. خداوندا! ......
ادامه مطلب نوشته شده در سه شنبه 14 مرداد 1393برچسب:خداوندا,درددل با خدا,انسان بودن, ساعت
13:24 توسط فــــ❤ـــاطمه
Power By:
LoxBlog.Com |